چرا برخی افراد در روابط عاشقانه از اشتباهات گذشته رها نمیشوند؟
همه ما در روابط گذشته اشتباهاتی داشتهایم. اما چرا برخی افراد نمیتوانند این اشتباهات را پشت سر بگذارند و در روابط جدید نیز الگوهای مخرب قبلی را تکرار میکنند؟ ریشه این مشکل در عوامل مختلفی نهفته است که در ادامه به بررسی ۱۸ مورد از آنها میپردازیم:
این عوامل میتوانند به صورت مجزا یا ترکیبی بر رفتار فرد تاثیر بگذارند و مانع از ایجاد یک رابطه سالم و موفق شوند:
- 💥عدم خودآگاهی: نداشتن شناخت کافی از خود، نقاط قوت و ضعف و الگوهای رفتاری.
- 💥ترس از آسیبپذیری: هراس از اینکه دوباره آسیب ببینند و در نتیجه، محافظهکارانه و با احتیاط بیش از حد رفتار کردن.
- 💥اعتماد به نفس پایین: باور نداشتن به اینکه لیاقت یک رابطه سالم و شاد را دارند و در نتیجه، جذب روابط ناسالم شدن.

شریک زندگی فعلی خود را چک کند و کنترل کند که باعث ایجاد بی اعتمادی و تنش شود.
این چرخه معیوب، رهایی از گذشته را دشوارتر میکند.
ترس از آسیب دیدن مجدد، در تصمیم گیری های رابطه تاثیر می گذارد و مانع از صمیمیت کامل می شود.
در چنین شرایطی، مراجعه به یک متخصص روانشناسی میتواند به فرد کمک کند تا ترس های خود را مدیریت کند.
شناخت الگوهای منفی و تلاش آگاهانه برای تغییر آنها، گام مهمی در رهایی از گذشته است.
2. عدم بخشش خود:
بسیاری از افراد، به دلیل اشتباهاتی که در روابط گذشته مرتکب شدهاند، خود را سرزنش میکنند و نمیتوانند خود را ببخشند.
این احساس گناه و پشیمانی، انرژی زیادی را صرف میکند و مانع از تمرکز بر حال و آینده میشود.

فرد دائماً در گذشته سیر میکند و فرصتهای رشد و یادگیری را از دست میدهد.
تا زمانی که فرد نتواند خود را ببخشد، نمیتواند به طور کامل به شریک زندگی فعلی خود اعتماد کند و در رابطه، آسیب پذیر باشد.
بخشیدن خود، به معنای تایید اشتباهات نیست، بلکه به معنای پذیرش مسئولیت، یادگیری از اشتباهات و حرکت به جلو است.
خودشفقت ورزی (Self-compassion) میتواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد.
3. وسواس فکری:
نشخوار فکری در مورد اتفاقات گذشته، ذهن را درگیر نگه میدارد و مانع از تمرکز بر لحظه حال میشود.
فرد دائماً به دنبال یافتن پاسخ برای سوالاتی است که شاید هیچگاه پاسخی نداشته باشند.
این وسواس فکری میتواند باعث اضطراب، افسردگی و بیخوابی شود.
تمرکز بر حل مسائل گذشته به جای تمرکز بر ساختن آینده، یک مانع بزرگ است.
تکنیک های ذهن آگاهی (Mindfulness) میتواند به کاهش نشخوار فکری کمک کند.
سعی کنید به جای تمرکز بر “چرا” به “چگونه” فکر کنید: چگونه می توانم از این تجربه درس بگیرم و رابطه بهتری بسازم؟
کمک گرفتن از یک درمانگر میتواند در مدیریت وسواس فکری بسیار موثر باشد.
4. هویت گره خورده به گذشته:
گاهی اوقات، فرد هویت خود را با تجربههای گذشتهاش گره میزند و تصور میکند که بدون آن تجربهها، هویت مستقلی ندارد.
مثلا فردی که خیانت دیده است، ممکن است خود را قربانی دائمی خیانت ببیند و این باور، بر تمام روابط بعدی او تاثیر بگذارد.
این افراد، فراموش می کنند که هویت آنها، فراتر از یک تجربه خاص است.
آنها نیاز دارند تا هویت خود را از نو تعریف کنند و بر نقاط قوت و ارزش های خود تمرکز کنند.
شناخت ارزش های شخصی و تلاش برای زندگی بر اساس آنها، به ساختن یک هویت مستقل و قوی کمک می کند.
به خود یادآوری کنید که شما فردی منحصر به فرد و ارزشمند هستید، فارغ از تجربیات گذشته.
تمرکز بر نقاط مثبت و دستاوردها، به تقویت حس ارزشمندی و اعتماد به نفس کمک می کند.
5. عدم مهارتهای ارتباطی کافی:
ضعف در مهارتهای ارتباطی، میتواند باعث ایجاد سوءتفاهمها و درگیریهای مکرر در رابطه شود.
فرد ممکن است نتواند احساسات و نیازهای خود را به طور واضح و موثر بیان کند.
در ضمن، ممکن است در گوش دادن فعال و همدلی با شریک زندگی خود، دچار مشکل باشد.

این مشکلات ارتباطی، میتواند الگوهای منفی گذشته را تکرار کند و رابطه را به سمت شکست سوق دهد.
یادگیری مهارت های ارتباطی موثر، مانند گوش دادن فعال، ابراز همدلی و مدیریت تعارض، ضروری است.

شرکت در کارگاه های آموزشی و مطالعه کتاب های مرتبط، میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
تمرین مهارت های ارتباطی در زندگی روزمره، به تدریج باعث بهبود روابط می شود.
6. عدم درمان زخمهای عاطفی گذشته:
زخمهای عاطفی ناشی از روابط گذشته، اگر درمان نشوند، میتوانند در روابط فعلی، فعال شوند و باعث ایجاد مشکل شوند.
مثلا فردی که در کودکی طرد شده است، ممکن است در روابط عاشقانه، به شدت وابسته و نیازمند تایید باشد.
این وابستگی بیش از حد، میتواند شریک زندگی را خسته کند و رابطه را به خطر بیاندازد.
درمان زخم های عاطفی، از طریق روان درمانی، میتواند به فرد کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی و تغییر دهد.
درمان میتواند به فرد کمک کند تا با گذشته خود کنار بیاید و روابط سالم تری را تجربه کند.
خودمراقبتی و توجه به نیازهای عاطفی خود، نقش مهمی در این فرآیند ایفا می کند.
7. مقایسه با روابط گذشته:
مقایسه مداوم رابطه فعلی با روابط گذشته، یکی از بزرگترین موانع رهایی از گذشته است.
فرد ممکن است به طور ناخودآگاه، شریک زندگی فعلی خود را با شریک زندگی سابق خود مقایسه کند و انتظارات غیرمنطقی داشته باشد.
این مقایسه، میتواند باعث ایجاد نارضایتی و حسرت در رابطه شود.
هر رابطه ای منحصر به فرد است و نباید بر اساس الگوهای گذشته قضاوت شود.
تمرکز بر نقاط قوت و ویژگی های مثبت رابطه فعلی، به جای مقایسه با گذشته، ضروری است.
پذیرش نقص ها و تلاش برای بهبود رابطه فعلی، گام مهمی در رهایی از گذشته است.
8. نیاز به کنترل:
گاهی اوقات، ترس از آسیب دیدن مجدد، باعث میشود فرد سعی کند رابطه را به طور کامل کنترل کند.
این کنترلگری میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شود، مانند حسادت بیش از حد، بررسی مداوم تلفن همراه شریک زندگی یا تلاش برای تصمیمگیری به جای او.
این رفتارها، باعث خفگی و نارضایتی در رابطه میشود و اعتماد را از بین میبرد.
رها کردن نیاز به کنترل و اعتماد به شریک زندگی، برای داشتن یک رابطه سالم، ضروری است.
تصورات نادرست درباره عشق، مانند عشق در نگاه اول یا عشق بیقید و شرط، میتواند انتظارات غیرواقعی در روابط ایجاد کند.
وقتی رابطه با این انتظارات مطابقت نداشته باشد، فرد احساس ناامیدی و شکست میکند.
عشق واقعی، نیازمند تلاش، فداکاری و سازش است.
شناخت ماهیت واقعی عشق و داشتن انتظارات واقع بینانه، به داشتن روابط سالم و پایدار کمک میکند.
مهم این است که بتوانید این چالش ها را با هم و به طور سازنده حل کنید.
10. الگوبرداری از روابط ناسالم:
افرادی که در خانوادههایی با روابط ناسالم بزرگ شدهاند، ممکن است ناخودآگاه الگوهای رفتاری ناسالم را در روابط خود تکرار کنند.
مثلا فردی که شاهد خشونت خانگی بوده است، ممکن است در روابط عاشقانه خود، پرخاشگر یا منفعل باشد.
شناسایی این الگوهای ناسالم و تلاش آگاهانه برای تغییر آنها، ضروری است.
درمان میتواند به فرد کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را بشناسد و راه های سالم تری برای برقراری ارتباط و تعامل با دیگران یاد بگیرد.
شما میتوانید با تلاش و آگاهی، روابط سالم تری را تجربه کنید.
11. ترس از تنهایی:
ترس از تنهایی، میتواند باعث شود فرد به روابط ناسالم بچسبد و از رها کردن گذشته، خودداری کند.
فرد ممکن است ترجیح دهد در یک رابطه نامناسب باقی بماند، تا اینکه با تنهایی روبرو شود.
غلبه بر ترس از تنهایی و یادگیری لذت بردن از تنهایی، برای داشتن روابط سالم و رضایتبخش، ضروری است.
تمرکز بر خودشناسی، علایق شخصی و ایجاد یک زندگی پرمعنا و هدفمند، به کاهش ترس از تنهایی کمک می کند.
تنهایی میتواند فرصتی برای خودشناسی، رشد شخصی و استراحت باشد.
ارتباط با دوستان و خانواده و شرکت در فعالیت های اجتماعی، به کاهش احساس تنهایی کمک می کند.
12. عدم تعیین مرزهای مشخص:
عدم توانایی در تعیین مرزهای مشخص در رابطه، میتواند باعث شود فرد مورد سوء استفاده قرار گیرد و احساس قربانی شدن داشته باشد.
مرزها، خطوط قرمزی هستند که نشان میدهند چه رفتارهایی برای فرد قابل قبول است و چه رفتارهایی غیرقابل قبول.
یادگیری تعیین مرزهای سالم و قاطعانه، برای حفظ سلامت عاطفی و داشتن روابط رضایتبخش، ضروری است.
شناخت نیازها و ارزش های شخصی، اولین قدم برای تعیین مرزها است.
بیان قاطعانه مرزها، میتواند در ابتدا دشوار باشد، اما با تمرین، آسان تر می شود.
اگر در تعیین مرزها مشکل دارید، از یک متخصص روانشناسی کمک بگیرید.
13. ناآگاهی از الگوهای رفتاری خود:
بسیاری از افراد، از الگوهای رفتاری خود در روابط، آگاه نیستند.
آنها ممکن است به طور ناخودآگاه، رفتارهایی را تکرار کنند که در گذشته، باعث ایجاد مشکل شده است.
خودآگاهی و شناخت الگوهای رفتاری، اولین قدم برای تغییر آنها است.
میتوانید از دوستان و خانواده خود بازخورد بگیرید تا دیدگاه های جدیدی در مورد رفتارهای خود پیدا کنید.
به رفتارهای خود در روابط مختلف توجه کنید و الگوهای تکراری را شناسایی کنید.
14. عزت نفس پایین:
عزت نفس پایین، میتواند باعث شود فرد خود را لایق عشق و احترام نداند.
این افراد، ممکن است در روابط ناسالم باقی بمانند، زیرا تصور میکنند که لیاقت بهتری ندارند.
تقویت عزت نفس و باور به ارزشمندی خود، برای داشتن روابط سالم و رضایتبخش، ضروری است.
تمرکز بر نقاط قوت و دستاوردها، به جای نقاط ضعف، به تقویت عزت نفس کمک می کند.
به خودتان یادآوری کنید که شما فردی منحصر به فرد و ارزشمند هستید و لیاقت عشق و احترام را دارید.
انجام فعالیت هایی که از آن لذت می برید و احساس خوبی به شما می دهد، به تقویت عزت نفس کمک می کند.
15. عدم پذیرش مسئولیت:
برخی از افراد، از پذیرش مسئولیت نقش خود در شکست روابط گذشته، خودداری میکنند.
آنها ممکن است تمام تقصیرها را به گردن شریک زندگی سابق خود بیندازند و از یادگیری از اشتباهات خود، خودداری کنند.
پذیرش مسئولیت و درس گرفتن از اشتباهات گذشته، برای رشد شخصی و داشتن روابط سالم در آینده، ضروری است.
به جای سرزنش دیگران، به نقش خود در اتفاقات گذشته فکر کنید.
از خود بپرسید که چه کارهایی می توانستید متفاوت انجام دهید.
پذیرش مسئولیت، به معنای سرزنش خود نیست، بلکه به معنای پذیرش واقعیت و تلاش برای بهبود است.
16. امید واهی به تغییر شریک زندگی سابق:
گاهی اوقات، فرد با وجود جدایی، همچنان امید دارد که شریک زندگی سابق خود تغییر کند و رابطه دوباره برقرار شود.
این امید واهی، مانع از رهایی از گذشته و تمرکز بر آینده میشود.
پذیرش این واقعیت که رابطه به پایان رسیده است و شریک زندگی سابق شما تغییر نخواهد کرد، برای رهایی از گذشته، ضروری است.
به جای تمرکز بر گذشته، بر آینده تمرکز کنید.
به خود یادآوری کنید که لیاقت یک رابطه سالم و رضایت بخش را دارید.
ارتباط خود را با شریک زندگی سابق خود قطع کنید تا بتوانید به طور کامل از گذشته رها شوید.
به خود زمان بدهید تا سوگوار شوید و با پایان رابطه کنار بیایید.
17. عدم حمایت اجتماعی کافی:
نداشتن حمایت اجتماعی کافی، میتواند رهایی از گذشته را دشوارتر کند.
فرد ممکن است احساس تنهایی و انزوا کند و نتواند به راحتی با احساسات خود کنار بیاید.
برقراری ارتباط با دوستان و خانواده و دریافت حمایت از آنها، میتواند به فرد کمک کند تا با چالشهای رهایی از گذشته، بهتر مقابله کند.
در صورت نیاز، از یک متخصص روانشناسی کمک بگیرید.
از کمک گرفتن نترسید.
18. عدم تعیین اهداف جدید:
نداشتن اهداف جدید در زندگی، میتواند باعث شود فرد در گذشته گیر کند.
تعیین اهداف جدید و تمرکز بر دستیابی به آنها، به فرد انگیزه میدهد تا به جلو حرکت کند و از گذشته رها شود.
اهداف شما میتواند هر چیزی باشد، از یادگیری یک مهارت جدید تا سفر به یک مکان جدید.
مهم این است که اهدافی داشته باشید که به شما انگیزه دهد و به زندگی شما معنا ببخشد.
اهداف خود را به گام های کوچکتر تقسیم کنید تا رسیدن به آنها آسان تر شود.
برای رسیدن به اهداف خود برنامه ریزی کنید و به طور منظم پیشرفت خود را ارزیابی کنید.






