زناشویی

چرا در بعضی روابط احساس می‌کنیم همه چیز به دست روزگار سپرده شده است؟

آیا تا به حال در رابطه‌ای بوده‌اید که احساس کنید هیچ کنترلی بر آن ندارید؟ انگار که سرنوشت، مسیر رابطه را تعیین می‌کند و شما فقط نظاره‌گر هستید؟ این احساس ناخوشایند می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که در این مقاله به بررسی ۱۵ نکته مهم در این زمینه می‌پردازیم. این احساس “به دست روزگار سپردن” در رابطه، می‌تواند ناشی از عوامل درونی و بیرونی متعددی باشد. درک این عوامل، گامی مهم در جهت بهبود رابطه و به دست گرفتن کنترل آن است.

  • 💥

    عدم شفافیت در اهداف و انتظارات:

    وقتی هر دو طرف نمی‌دانند از رابطه چه می‌خواهند، ناخودآگاه منتظر می‌مانند تا “اتفاقی” بیفتد و مسیر را مشخص کند.
  • 💥

    ترس از تعهد:

    اگر یکی یا هر دو طرف از تعهد می‌ترسند، به جای برنامه‌ریزی و تلاش برای آینده، ترجیح می‌دهند جریان آب آنها را ببرد.
  • 💥

    عدم وجود مهارت‌های ارتباطی کافی:

    ناتوانی در بیان احساسات، نیازها و نگرانی‌ها، باعث می‌شود مشکلات انباشته شده و رابطه به سمت مسیری نامعلوم سوق پیدا کند.
  • 💥

    سابقه روابط ناموفق:

    تجربیات تلخ گذشته، می‌تواند باعث شود فرد با احتیاط بیش از حد و عدم تمایل به سرمایه‌گذاری عاطفی وارد رابطه شود.
  • 💥

    فقدان اعتماد به نفس:

    اگر فرد اعتماد به نفس کافی نداشته باشد، ممکن است احساس کند لیاقت یک رابطه خوب را ندارد و در نتیجه، منفعلانه رفتار کند.
  • 💥

    تأثیر فرهنگ و باورهای سنتی:

    در برخی جوامع، تصمیم‌گیری در مورد روابط به خانواده و رسوم سپرده می‌شود و نقش افراد کم‌رنگ می‌شود.
  • 💥

    فشار بیرونی (خانواده، دوستان، اجتماع):

    نظرات و انتظارات دیگران، می‌تواند بر تصمیمات و رفتار افراد در رابطه تأثیر گذاشته و حس کنترل را از بین ببرد.
  • 💥

    مشکلات مالی و اقتصادی:

    مسائل مالی می‌توانند استرس زیادی به رابطه وارد کرده و باعث شوند زوجین به جای تمرکز بر رابطه، فقط به فکر حل مشکلات اقتصادی باشند.
  • 💥

    بیماری جسمی یا روانی:

    بیماری یکی از طرفین، می‌تواند انرژی و تمرکز هر دو نفر را به خود معطوف کرده و رابطه را در حاشیه قرار دهد.

ازدواج -آموزش رابطه زناشویی-عشق محبت، علاقه - روابط عاطفی

  • 💥

    اختلافات اساسی در ارزش‌ها و عقاید:

    وقتی دیدگاه‌های اصلی افراد در مورد زندگی با هم سازگار نباشد، تلاش برای ساختن یک آینده مشترک دشوار می‌شود.
  • 💥

    وجود مسائل حل‌نشده در گذشته:

    اگر مسائل قدیمی و رنجش‌های گذشته به درستی حل نشده باشند، همچنان بر رابطه تأثیر می‌گذارند و مانع پیشرفت می‌شوند.
  • 💥

    اعتیاد یا وابستگی به مواد مخدر یا الکل:

    این مشکلات می‌توانند کنترل فرد را بر زندگی خود از بین برده و رابطه را به سمت نابودی سوق دهند.
  • 💥

    خیانت:

    خیانت اعتماد را از بین می‌برد و باعث می‌شود فرد احساس کند دیگر کنترلی بر رابطه ندارد.
  • 💥

    عدم وجود صمیمیت عاطفی:

    وقتی صمیمیت و نزدیکی عاطفی در رابطه وجود نداشته باشد، افراد احساس تنهایی و انزوا می‌کنند و به تدریج از رابطه فاصله می‌گیرند.
  • 💥

    عدم تلاش برای حل مشکلات:

    اگر زوجین به جای تلاش برای حل مشکلات، آنها را نادیده بگیرند یا به تعویق بیندازند، مشکلات انباشته شده و رابطه به بن‌بست می‌رسد.

1. فقدان ارتباط موثر

یکی از اصلی‌ترین دلایل این احساس، نبود ارتباط کلامی و غیرکلامی شفاف و سازنده بین طرفین است.وقتی نمی‌توانید احساسات، نیازها و انتظارات خود را به درستی بیان کنید، زمینه‌ای برای سوءتفاهم و بی‌تفاوتی ایجاد می‌شود.این فقدان ارتباط، نه تنها منجر به حل نشدن مشکلات می‌شود، بلکه باعث انباشت نارضایتی‌ها و احساس درماندگی در برابر چالش‌های رابطه می‌گردد.به مرور زمان، این سکوت و عدم تبادل نظر، فاصله‌ای عمیق بین افراد ایجاد می‌کند و حس “هر چه پیش آید خوش آید” را تقویت می‌کند.به جای تلاش برای درک دیدگاه طرف مقابل، افراد به سادگی از کنار مسائل عبور می‌کنند و منتظر می‌مانند تا “روزگار” مشکلات را حل کند.

در چنین شرایطی، حتی تلاش‌های اندک برای بهبود رابطه هم کم‌رنگ شده و امید به تغییر به تدریج از بین می‌رود.

این فقدان ارتباط، رابطه را به یک قایق بدون سکان تبدیل می‌کند که به هر سویی کشیده می‌شود و سرنوشت آن نامعلوم است.راه‌حل این مشکل، تمرین مهارت‌های ارتباطی فعالانه، گوش دادن همدلانه و بیان با صداقت احساسات است.

2. عدم تعهد و مسئولیت‌پذیری

وقتی هر یک از طرفین یا هر دو، از پذیرش تعهدات و مسئولیت‌های خود در قبال رابطه شانه خالی می‌کنند، این احساس به وجود می‌آید که همه چیز به شانس و اتفاق بستگی دارد.این عدم تعهد می‌تواند در ابعاد مختلف رابطه، از جمله عاطفی، مالی، اجتماعی و...بروز پیدا کند.وقتی افراد از تلاش برای حفظ و ارتقای رابطه دریغ می‌کنند و ترجیح می‌دهند به جای حل مشکلات، از آنها فرار کنند، زمینه برای بی‌ثباتی و ناامیدی فراهم می‌شود.در این شرایط، هرگونه چالش و مانعی به عنوان یک “اتفاق ناگوار” تلقی می‌شود که هیچ کنترلی بر آن وجود ندارد و باید به دست سرنوشت سپرده شود.

عدم مسئولیت‌پذیری نه تنها باعث ایجاد بی‌اعتمادی و ناامنی در رابطه می‌شود، بلکه انگیزه برای سرمایه‌گذاری عاطفی و زمانی در رابطه را نیز از بین می‌برد.این بی‌توجهی و بی‌اعتنایی به رابطه، آن را به یک رابطه سطحی و گذرا تبدیل می‌کند که هیچ پایه و اساسی ندارد.برای حل این مشکل، لازم است هر دو طرف به طور آگاهانه و متعهدانه در رابطه حضور داشته باشند و مسئولیت نقش خود را در قبال سرنوشت آن بپذیرند.

3. انتظارات غیرواقعی و آرمانی

داشتن انتظارات بیش از حد و غیرمنطقی از رابطه و طرف مقابل، می‌تواند منجر به سرخوردگی و احساس ناتوانی در کنترل شرایط شود.وقتی افراد تصوری آرمانی و خیالی از یک رابطه در ذهن دارند و انتظار دارند که همه چیز به طور خودکار و بدون تلاش پیش برود، در مواجهه با واقعیت‌های زندگی دچار شوک می‌شوند.این انتظارات غیرواقعی می‌تواند شامل تصوراتی درباره نحوه رفتار، طرز فکر، و حتی ظاهر طرف مقابل باشد.وقتی این انتظارات برآورده نمی‌شوند، افراد احساس می‌کنند که در یک “بازی شانسی” شرکت کرده‌اند که هیچ کنترلی بر نتیجه آن ندارند.

این سرخوردگی و ناامیدی، انگیزه برای تلاش و سازگاری با شرایط واقعی رابطه را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که همه چیز به دست سرنوشت سپرده شده است.برای جلوگیری از این مشکل، لازم است انتظارات خود را با واقعیت‌های رابطه و توانایی‌های طرف مقابل تطبیق دهیم و به جای تمرکز بر نقص‌ها، بر نقاط قوت و ویژگی‌های مثبت رابطه تمرکز کنیم.پذیرش این واقعیت که هیچ رابطه‌ای کامل و بی‌نقص نیست و همه روابط نیازمند تلاش و سازگاری هستند، می‌تواند به کاهش احساس درماندگی و افزایش امید به بهبود رابطه کمک کند.

4. ترس از آسیب‌پذیری و صمیمیت

ترس از ابراز احساسات واقعی و آسیب‌پذیر بودن در برابر طرف مقابل، می‌تواند باعث ایجاد فاصله عاطفی و احساس عدم کنترل در رابطه شود.وقتی افراد از ترس طرد شدن، مورد قضاوت قرار گرفتن، یا آسیب دیدن، از بیان احساسات و نیازهای خود خودداری می‌کنند، یک دیوار عاطفی بین خود و طرف مقابل ایجاد می‌کنند.این دیوار، نه تنها مانع از ایجاد صمیمیت و نزدیکی در رابطه می‌شود، بلکه باعث می‌شود افراد احساس کنند که در یک “رابطه سطحی” گیر افتاده‌اند که هیچ عمقی ندارد.در این شرایط، هرگونه تلاش برای بهبود رابطه با مقاومت و ترس مواجه می‌شود و افراد به این باور می‌رسند که تغییر شرایط غیرممکن است و باید به دست تقدیر سپرده شود.

برای غلبه بر این ترس، لازم است به تدریج و با احتیاط، خود را در برابر طرف مقابل آسیب‌پذیر کنیم و به او نشان دهیم که به او اعتماد داریم.بیان با صداقت احساسات، حتی احساسات منفی، می‌تواند به ایجاد نزدیکی و صمیمیت بیشتر در رابطه کمک کند و احساس کنترل بر شرایط را افزایش دهد.در ضمن، باید به یاد داشته باشیم که آسیب‌پذیری، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت و تمایل به برقراری ارتباط عمیق و معنادار با دیگران است.

5. الگوهای رفتاری تکراری و مخرب

وجود الگوهای رفتاری تکراری و مخرب در رابطه، می‌تواند احساس درماندگی و ناتوانی در تغییر شرایط را تقویت کند.این الگوها می‌تواند شامل بحث و جدل‌های تکراری، بی‌توجهی به نیازهای طرف مقابل، سوء استفاده عاطفی، یا حتی خشونت فیزیکی باشد.وقتی افراد در یک چرخه معیوب از رفتارهای منفی گیر می‌افتند، احساس می‌کنند که هیچ راهی برای خروج از آن وجود ندارد و باید به سرنوشت خود تن دهند.این احساس درماندگی، انگیزه برای تلاش و تغییر الگوهای رفتاری مخرب را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای شکستن این الگوها، لازم است ابتدا آنها را شناسایی و سپس به طور آگاهانه و با کمک یک متخصص، به تغییر آنها بپردازیم.

در ضمن، باید به یاد داشته باشیم که تغییر الگوهای رفتاری، یک فرآیند زمان‌بر و دشوار است که نیازمند صبر، تعهد و تلاش مستمر است.با شکستن الگوهای مخرب و ایجاد الگوهای رفتاری سالم و سازنده، می‌توان احساس کنترل بر شرایط را افزایش داد و رابطه را به سمت بهبود هدایت کرد.

6. مشکلات حل‌نشده و انباشته‌شده

انباشته شدن مشکلات حل‌نشده در طول زمان، می‌تواند احساس سنگینی و ناامیدی را در رابطه ایجاد کند و باعث شود افراد احساس کنند که همه چیز از کنترل خارج شده است.وقتی مشکلات کوچک و بزرگ در طول زمان انباشته می‌شوند و هیچ تلاشی برای حل آنها صورت نمی‌گیرد، یک بار سنگین بر دوش رابطه تحمیل می‌شود.این بار سنگین، نه تنها باعث کاهش رضایت و شادی در رابطه می‌شود، بلکه انگیزه برای تلاش و حل مشکلات جدید را نیز از بین می‌برد.بهبود روابط زناشویی در این شرایط، هرگونه چالش و مانعی به عنوان یک “فاجعه” تلقی می‌شود که هیچ راهی برای مقابله با آن وجود ندارد و باید به دست سرنوشت سپرده شود.

برای جلوگیری از این مشکل، لازم است به طور منظم و فعالانه به حل مشکلات رابطه بپردازیم و اجازه ندهیم که آنها انباشته شوند.در ضمن، باید به یاد داشته باشیم که حل مشکلات، یک فرآیند همکاری و تعامل است که نیازمند گوش دادن همدلانه، بیان با صداقت احساسات و تلاش مشترک برای یافتن راه حل‌های مناسب است.با حل مشکلات به موقع و به طور سازنده، می‌توان از انباشته شدن آنها جلوگیری کرد و احساس کنترل بر شرایط را افزایش داد.

7. بی‌توجهی به نیازهای یکدیگر

وقتی هر یک از طرفین نسبت به نیازهای عاطفی، جسمی و روانی طرف مقابل بی‌توجهی نشان می‌دهد، احساس تنهایی و بی‌ارزشی در رابطه به وجود می‌آید.این بی‌توجهی می‌تواند شامل عدم توجه به ابراز محبت، عدم حمایت در مواقع بحرانی، عدم توجه به علایق و خواسته‌های طرف مقابل، یا حتی عدم توجه به نیازهای جسمی او باشد.وقتی افراد احساس می‌کنند که نیازهایشان در رابطه نادیده گرفته می‌شود، احساس می‌کنند که در یک “رابطه یک‌طرفه” گیر افتاده‌اند که هیچ تعادلی ندارد.این احساس تنهایی و بی‌ارزشی، انگیزه برای تلاش و سرمایه‌گذاری عاطفی در رابطه را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای رفع این مشکل، لازم است به نیازهای یکدیگر توجه کنیم و به طور فعالانه به رفع آنها بپردازیم.در ضمن، باید به یاد داشته باشیم که توجه به نیازهای طرف مقابل، نه تنها باعث افزایش رضایت و شادی در رابطه می‌شود، بلکه احساس نزدیکی و صمیمیت را نیز تقویت می‌کند.با نشان دادن توجه و اهمیت به نیازهای یکدیگر، می‌توانیم به رابطه خود روح تازه‌ای ببخشیم و از احساس درماندگی و ناامیدی جلوگیری کنیم.

8. فقدان هدف مشترک

نداشتن اهداف مشترک و چشم‌انداز یکسان برای آینده، می‌تواند احساس سردرگمی و بی‌هدفی را در رابطه ایجاد کند.وقتی افراد در یک رابطه، اهداف و آرزوهای متفاوتی دارند و هیچ تلاشی برای همسو کردن آنها نمی‌کنند، احساس می‌کنند که در دو مسیر جداگانه در حال حرکت هستند.این عدم همسویی، نه تنها باعث ایجاد فاصله و اختلاف نظر در رابطه می‌شود، بلکه انگیزه برای تلاش و ساختن یک آینده مشترک را نیز از بین می‌برد.در این شرایط، هرگونه تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی برای آینده با چالش مواجه می‌شود و افراد به این باور می‌رسند که سرنوشت رابطه نامعلوم است و باید به دست تقدیر سپرده شود.

برای رفع این مشکل، لازم است با هم صحبت کنیم و اهداف و آرزوهای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

در ضمن، باید به دنبال نقاط مشترک بگردیم و تلاش کنیم تا اهداف خود را به گونه‌ای همسو کنیم که به نفع هر دو طرف باشد.با داشتن اهداف مشترک و چشم‌انداز یکسان برای آینده، می‌توانیم به رابطه خود جهت و معنا ببخشیم و از احساس سردرگمی و بی‌هدفی جلوگیری کنیم.

9. عدم قدردانی و تشکر

ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران فراموش کردن قدردانی و تشکر از کارهای خوب و تلاش‌های طرف مقابل، می‌تواند احساس نادیده گرفته شدن و بی‌ارزشی را در رابطه ایجاد کند.وقتی افراد احساس می‌کنند که تلاش‌ها و کارهای خوبشان در رابطه نادیده گرفته می‌شود و هیچ‌کس قدردان آنها نیست، احساس می‌کنند که انرژی خود را هدر می‌دهند.این احساس بی‌ارزشی، انگیزه برای ادامه دادن و تلاش کردن در رابطه را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که هیچ اهمیتی در رابطه ندارند.در این شرایط، حتی کوچک‌ترین انتقاد و نارضایتی می‌تواند به یک بحران تبدیل شود و افراد احساس کنند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای جلوگیری از این مشکل، لازم است به طور منظم و با صداقت از کارهای خوب و تلاش‌های طرف مقابل قدردانی کنیم و به او نشان دهیم که قدردان او هستیم.گفتن یک “متشکرم” ساده یا نوشتن یک یادداشت قدردانی، می‌تواند تاثیر بسیار زیادی در احساس رضایت و شادی در رابطه داشته باشد.با قدردانی و تشکر از یکدیگر، می‌توانیم به رابطه خود انرژی مثبت تزریق کنیم و از احساس نادیده گرفته شدن و بی‌ارزشی جلوگیری کنیم.

10. مقایسه رابطه با دیگران

مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، به ویژه در شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند باعث ایجاد نارضایتی و احساس کمبود در رابطه شود.وقتی افراد به طور مداوم روابط خود را با روابط “کاملا مطلوب” دیگران مقایسه می‌کنند، احساس می‌کنند که رابطه آنها به اندازه کافی خوب نیست و از آنچه که دارند ناراضی می‌شوند.این مقایسه‌ها، اغلب بر اساس تصاویری ساختگی و غیرواقعی از زندگی دیگران صورت می‌گیرد و باعث ایجاد انتظارات غیرمنطقی و غیرقابل دسترس در رابطه می‌شود.در این شرایط، افراد به جای تمرکز بر نقاط قوت و ویژگی‌های مثبت رابطه خود، به دنبال نقص‌ها و کمبودها می‌گردند و احساس می‌کنند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای رهایی از این دام، لازم است به یاد داشته باشیم که هر رابطه‌ای منحصر به فرد است و نباید آن را با روابط دیگران مقایسه کرد.در ضمن، باید به جای تمرکز بر نقص‌ها، بر نقاط قوت و ویژگی‌های مثبت رابطه خود تمرکز کنیم و از داشته‌های خود قدردانی کنیم.با پذیرش واقعیت‌های رابطه خود و عدم مقایسه آن با روابط دیگران، می‌توانیم از نارضایتی و احساس کمبود جلوگیری کنیم و از داشته‌های خود لذت ببریم.

11. عدم حمایت از یکدیگر در شرایط سخت

وقتی در شرایط سخت و بحرانی، افراد از حمایت و پشتیبانی طرف مقابل برخوردار نمی‌شوند، احساس تنهایی و بی‌کسی می‌کنند.زندگی پر از چالش‌ها و مشکلات است و در این شرایط، حمایت و پشتیبانی عاطفی از طرف مقابل، نقش بسیار مهمی در حفظ سلامت و پایداری رابطه دارد.وقتی افراد احساس می‌کنند که در شرایط سخت و بحرانی، هیچ‌کس در کنارشان نیست و هیچ حمایتی از آنها نمی‌شود، احساس تنهایی و بی‌کسی می‌کنند.این احساس تنهایی، انگیزه برای تلاش و ادامه دادن رابطه را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای جلوگیری از این مشکل، لازم است در شرایط سخت و بحرانی، از یکدیگر حمایت و پشتیبانی کنیم و به طرف مقابل نشان دهیم که در کنار او هستیم.

این حمایت می‌تواند شامل گوش دادن همدلانه، ارائه راه حل‌های مناسب، یا حتی صرفاً حضور فیزیکی و ابراز همدردی باشد.با حمایت از یکدیگر در شرایط سخت، می‌توانیم به رابطه خود استحکام ببخشیم و از احساس تنهایی و بی‌کسی جلوگیری کنیم.

12. بی‌اعتمادی و شک

وجود بی‌اعتمادی و شک در رابطه، می‌تواند احساس ناامنی و اضطراب را افزایش داده و باعث شود افراد احساس کنند که هیچ کنترلی بر شرایط ندارند.بی‌اعتمادی می‌تواند ناشی از خیانت، دروغ، یا حتی سوء تفاهم‌های کوچک باشد و به تدریج در رابطه ریشه بدواند.وقتی افراد به یکدیگر اعتماد ندارند، دائماً در حال شک و تردید هستند و نمی‌توانند به راحتی با هم ارتباط برقرار کنند.این احساس ناامنی و اضطراب، انگیزه برای سرمایه‌گذاری عاطفی در رابطه را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای بازسازی اعتماد، لازم است ابتدا علت بی‌اعتمادی را شناسایی و سپس به طور با صداقت و شفاف با آن برخورد کنیم.

در ضمن، باید به یاد داشته باشیم که بازسازی اعتماد، یک فرآیند زمان‌بر و دشوار است که نیازمند صبر، صداقت و تلاش مستمر است.با بازسازی اعتماد و ایجاد یک فضای امن و صمیمی در رابطه، می‌توانیم از احساس ناامنی و اضطراب جلوگیری کنیم و رابطه را به سمت بهبود هدایت کنیم.

13. دخالت دیگران در رابطه

اجازه دادن به دیگران برای دخالت در مسائل شخصی و خصوصی رابطه، می‌تواند باعث ایجاد تنش و اختلاف نظر بین طرفین شود.هر رابطه‌ای نیاز به حریم خصوصی و استقلال دارد و دخالت دیگران در مسائل رابطه، می‌تواند این حریم را نقض کند و باعث ایجاد نارضایتی شود.وقتی افراد به دیگران اجازه می‌دهند تا در مسائل رابطه آنها دخالت کنند، در واقع کنترل رابطه را از دست می‌دهند و به دیگران این امکان را می‌دهند تا تصمیمات مهم را به جای آنها بگیرند.این احساس عدم کنترل، انگیزه برای تلاش و حل مشکلات رابطه را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای حفظ استقلال و حریم خصوصی رابطه، لازم است مرزهای مشخصی برای دخالت دیگران تعیین کنیم و به آنها اجازه ندهیم در مسائل خصوصی رابطه ما دخالت کنند.در ضمن، باید به یاد داشته باشیم که تصمیمات مهم رابطه، باید توسط هر دو طرف و با توافق یکدیگر گرفته شود و نباید تحت تاثیر دیگران قرار گیرد.با حفظ حریم خصوصی و استقلال رابطه، می‌توانیم از دخالت دیگران جلوگیری کنیم و کنترل رابطه را در دست خود نگه داریم.

14. عدم تفریح و شادی در رابطه

فقدان تفریح و شادی در رابطه، می‌تواند باعث ایجاد خستگی و دلزدگی شود و احساس روزمرگی را افزایش دهد.زندگی فقط کار و مسئولیت نیست و هر رابطه‌ای نیاز به تفریح و شادی دارد تا از یکنواختی و روزمرگی جلوگیری شود.وقتی افراد در یک رابطه، هیچ تفریح و شادی ندارند و فقط به مسائل جدی و مهم می‌پردازند، احساس می‌کنند که در یک زندان گیر افتاده‌اند.این احساس خستگی و دلزدگی، انگیزه برای تلاش و ادامه دادن رابطه را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای ایجاد شادی و نشاط در رابطه، لازم است به طور منظم و برنامه‌ریزی شده، به تفریح و فعالیت‌های لذت‌بخش بپردازیم.

این تفریح می‌تواند شامل سفر، سینما، کنسرت، یا حتی صرفاً گذراندن وقت با هم و انجام کارهایی باشد که از آن لذت می‌بریم.با ایجاد شادی و نشاط در رابطه، می‌توانیم از خستگی و دلزدگی جلوگیری کنیم و به رابطه خود انرژی مثبت تزریق کنیم.

15. نادیده گرفتن نیازهای شخصی خود

فراموش کردن و نادیده گرفتن نیازهای شخصی خود در رابطه، می‌تواند منجر به احساس قربانی شدن و از دست دادن هویت فردی شود.هر فردی، نیازهای شخصی و خواسته‌هایی دارد که باید به آنها توجه کند و برای برآورده کردن آنها تلاش کند.وقتی افراد در یک رابطه، تمام توجه خود را به طرف مقابل معطوف می‌کنند و نیازهای شخصی خود را نادیده می‌گیرند، به تدریج احساس می‌کنند که هویت خود را از دست داده‌اند.این احساس قربانی شدن، انگیزه برای تلاش و ادامه دادن رابطه را از بین می‌برد و باعث می‌شود افراد به این باور برسند که همه چیز به دست روزگار سپرده شده است.

برای حفظ هویت فردی و جلوگیری از احساس قربانی شدن، لازم است به نیازهای شخصی خود توجه کنیم و برای برآورده کردن آنها تلاش کنیم.

این می‌تواند شامل اختصاص دادن وقت به علایق و سرگرمی‌های شخصی، برقراری ارتباط با دوستان و خانواده، یا حتی صرفاً استراحت و تجدید قوا باشد.با حفظ تعادل بین نیازهای شخصی و نیازهای رابطه، می‌توانیم از احساس قربانی شدن جلوگیری کنیم و رابطه را به یک رابطه سالم و رضایت‌بخش تبدیل کنیم.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا